خانه راهنمای خرید پیگیری سفارش پشتیبانی درباره ما تماس با ما
محصولات مرتبط
دانلود پایان نامه کارشناسی روانشناسی بررسی ویژگی های شخصیتی مجرمان براساس نوع جرم
دانلود پایان نامه کارشناسی روانشناسی بررسی ویژگی های شخصیتی مجرمان براساس نوع جرم
قیمت : 111,750 تومان
دانلود پایان نامه روش تحقیق بررسي ارتباط بين نيمرخ رواني و عود بيماري اعتياد
دانلود پایان نامه روش تحقیق بررسي ارتباط بين نيمرخ رواني و عود بيماري اعتياد
قیمت : 111,300 تومان
دانلود پایان نامه روش تحقيق علل گرايش جوانان به مصرف مواد مخدر
دانلود پایان نامه روش تحقيق علل گرايش جوانان به مصرف مواد مخدر
قیمت : 127,500 تومان
دانلود پایان نامه مقایسه راهبردهای یادگیری دانش آموزان موفق وناموفق
دانلود پایان نامه مقایسه راهبردهای یادگیری دانش آموزان موفق وناموفق
قیمت : 126,000 تومان
آشنایی با ما
سلام دوست گرامی، از چه طریقی با ما آشنا شدید؟ بابت نظر ارزشمندتون سپاسگزاریم







ثبت نظر

بررسی اثربخشی نمایش عروسکی بر افزایش مهارت های اجتماعی دختران

بررسی اثربخشی نمایش عروسکی بر افزایش مهارت های اجتماعی دختران

دانلود پایان نامه ارشد روانشناسی بررسی اثربخشی نمایش عروسکی بر افزایش مهارت های اجتماعی دختران


فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول 1

مقدمه 2

بیان مساله 3

اهمیت و ضرورت پژوهش 7

تعریف مفهومی و عملیاتی پژوهش 9

متغیر مستقل 9

متغیر وابسته 10

اهداف پژوهش 10

هدف کلی 10 اهداف اختصاصی 10

اهداف کاربردی 10

فرضیه های پژوهش 11

فرضیه اصلی 11

فرضیه های فرعی 11

فصل دوم 12

مقدمه 13

تاریخچه کم توانی ذهنی 14

تعاریف کم توانی ذهنی 15

طبقه بندی کم توانی ذهنی 21

کم توانان ذهنی آموزش پذیر 21

کم توانان ذهنی تربیت پذیر 21

کم توانان ذهنی حمایت پذیر 22

طبقه بندی بر اساس دیدگاه انجمن روانپزشکی آمریکا 22

طبقه بندی بر اساس دیدگاه سازمان بهداشت جهانی 23

علل کم توانی ذهنی 23

خصوصیات کم توانی ذهنی خفیف 25

مهارت های اجتماعی 26

عوامل انتخاب مهارت های اجتماعی 29

آموزش مهارت های اجتماعی به کم توانان ذهنی 29

نقش و اهمیت هنر 31

تعریف نمایش 32

خاستگاه نمایش 34

نمایش به عنوان درمان 36

نمایش عروسکی و انواع آن 42

عروسک های سایه ای 42

عروسک های دستکشی 43 عروسک های میله ای 43 عروسک های انگشتی 44 عروسک های خیمه شب بازی و اسباب بازی های پارچه ای 44

تحقیقات انجام شده در خارج از کشور 47

تحقیقات انجام شده در داخل کشور 53

فصل سوم 58

طرح پژوهش 59

جامعه آماری 60

روش نمونه گیری 61 ابزار پژوهش 61

قلمروها و زیر قلمرهای واینلند 63

قلمرو ارتباطی 63

قلمرو مهارت های زندگی روزمره 63

قلمرو اجتماعی شدن 64

قلمرو مهارت های حرکتی 64

قلمرو رفتارهای ناسازگار 64

روش تجزیه و تحلیل داده ها 65

روش اجرا 65

ملاحظات اخلاقی 70

فصل چهارم 71

مقدمه 71

آمار توصیفی 71

آمار استنباطی 73

فصل پنجم 76

مقدمه 77

فرضیه اول 77

فرضیه دوم 78

فرضیه سوم 79

فرضیه چهارم 80

محدودیت های پژوهش 81

پیشنهادات پژوهش 82

پیوست ها 83

فهرست جداول

عنوان صفحه

جدول 4-1: دامنه سنی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر 71

جدول 4-2: توزیع سطح تحصیلی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر 72

جدول4-3: بررسی نرمالیتی(K-S) متغیرهای پژوهش 72

جدول 4-4: مقایسه میانگین نمرات خرده آزمون های واینلند 73

مقدمه

حرکات موزون، رقص،آواز، موسیقی، پانتومیم و شکل های دیگر نمایشی نیاز بشر برای بیان سمبولیک ،چه از نظر بازیگر و چه از دید تماشاگر بوده است. در یکی دو قرن اخیر با توسعه سبک های متنوع هنری تاثیر آرامبخش آن بر روحیه هنرمند و مردمان بارزتر گردیده، به طوری که هنرمندان و روانشناسان را متوجه خاصیت درمانی نمایش و ترسیم اصول درمانبخش آن ساخته و روش ها و شیوه های مدونی از آن مبتنی بر اصول روان درمانی استخراج گردیده است و در حال حاضر نمایش درمانی به صورت رشته مستقل دانشگاهی در جهت رشد و خلاقیت درونی و توانبخشی بیماران، کم توانان ذهنی و جسمی حرکتی،آموزش داده می شود (حق شناس و اشکانی،1370).

تاثیر نمایش عروسکی بر روی کودکان ناسازگار، کم توان ذهنی و معلولین جسمی حرکتی اعجاب انگیز است،زیرا علاوه برآنکه به کودک امکان می دهد که قدرت و قابلیت خود را بشناسد، درپیوند آنان با جامعه نیز نقش مهمی را می تواند ایفا کند و به عنوان وسیله ای برای ابراز درون، رشد تعادل جسمی، توانایی ایجاد ارتباط با دیگران و کمک به تکامل فکری و روانی آنان موثر است (فخري،1379).

حرکات نمایشی به عنوان وسیله آموزشی موجب تشویق و توسعه توانایی فردی در قلمرو زندگی اجتماعی و مسئولیت پذیری در محیط زندگی است.از میان این توانایی هایی که نمایش ایجاد می کند، می توان از کاربرد مناسب احساس، ادراک، قوه استدلال و تخیل، قدرت تمرکز حواس و مهارت های کلامی، فیزیکی و کنترل های عاطفی نام برد. همچنین وسیله ای است برای شناخت کارایی فردی وکاربرد این استعداد در بازگویی و بازسازی یک موضوع. در نتیجه از خود شناسی و حضور در فعالیت جمعی وبر قراری پیوند بین این دو مقوله به هدف کلی آموزش و پرورش که ایجاد مناسبات رفتاری و تقاضاهای اجتماعی است، دست می یابیم (مقدم،1380).

اصولا نمایش عروسکی برای کودکان خردسال، تفریح و سرگرمی مناسبی است ضمن آنکه امروزه این شیوه، به عنوان یک روش جدید،کاربرد درمانی نیز پیدا کرده است. بدین ترتیب نمایش عروسکی به عنوان تجسمی از افکار، احساسات و عواطف کودکان، مبنایی برای کار روان پزشکان در زمینه بهداشت روانی کودکان در پیشگیری از آشفتگی های روانی آنان است(خمسه،1381).

پل مك فارلين [1]در مورد رمز جذابیت عروسک ها می گوید: عروسک از آغاز پیدایش تئاتر به عنوان جادوی بشر استفاده شده است.اگر عروسک ها همان عروسک بازی بچه ها باشند که اتاق بچه ها را ترک کرده اند تا روی صحنه تئاتر ظاهر شوند، ممکن است چیزی چون احساس مادری داشته باشند.چارلز نادير[2] معتقد است : اگرعروسک ها فرزندان تمثال های مذهبی باشند، ممکن است شکوه مذهبی داشته باشند. اما چارلز مگ نين [3]اعتقاد دارد: وقتی عروسک ها در صحنه تئاتر زنده می شوند، جاذبه چشم گیر آن ها فقط به خاطر تئاتر است (كشاورزي،1380).

در این پژوهش نقش اجرای نمایش عروسکی بر افزایش مهارت های اجتماعی دختران کم توان ذهنی بررسی می گردد و سعی می شود با استفاده از تکنیک های روانی و اجتماعی نمایش،این مهارت ها افزایش داده شود.


بیان مساله

بر اساس تحقیقات انجام شده در هر جامعه، حدود 1تا 3 درصد جمعیت را افراد کم توان ذهنی تشکیل می دهند (سادوك[4]،2003).نقیصه های ذهنی با توجه به نوع و شدت نقص به شکل های گوناگون طبقه بندی شده اند (داورمنش،1385). در مورد درصد افراد کم توان ذهنی آموزش پذیرعقاید مختلفی وجود دارد.ساراسون و ساراسون (1987) این تعداد را 80% و ساجدی(1385)، 89%، اعلام کرده اند. این افراد تفاوت های زیادی در رفتارهای تطابقی دارند. این گروه با این سطح از کم توانی ذهنی در کلاس های کودکان معمولی شرکت می کنند و در بزرگسالی بسیاری از آن ها زندگی مستقلی خواهند داشت. بسیاری از مشکلات و مسائلی که در زمینه تعریف کم توانی وجود دارد مربوط به این گروه می شود (ساجدی،شهشهانی پور،هادیان جزی،1385).

اقدامات درماني در موردافراد داراي کم توان ذهني نه براي درمان اختلال، بلكه براي آموزش مهارت هاي انطباقي و به حداكثر رساندن توان بالقوه فرد است (نجاريان،داودي،1384). با توجه به تعاریف فوق یکی از مشخصات بارز این افراد ناتوانی برقراری ارتباط موثر و رضایت بخش با سایر افراد جامعه است. در واقع این افراد در کسب مهارت های اجتماعی دچار مشکل می گردند. این کودکان به دلیل نقص شناختی دچار بی کفایتی اجتماعی و خود محوری می شوند و محدودیت های شناختی باعث عدم آگاهی از چگونگی رفتار در موقعیت های گوناگون اجتماعی می شود (گرين اسپين[5]،1979).

بارزترین خصوصیت این کودکان،توانایی اندک آن ها در یادگیری است.کوتاه بودن گستره توجه به دلایل شرایط خاص ذهنی و ناتوانی در به کارگیری راهبردهای شناختی در فرایند حافظه سبب می شود، نتوانند مطالب را نزد خود تکرار، سازماندهی و دسته بندی کنند. بنابراین، این کودکان به آموزش ها و خدمات ویژهای نیاز دارند و به کارگیری هنر های نمایشی در ارتباط با این کودکان نتایج و فواید بسیارمهمی در تعلیم و تربیت آن ها و حتی اولیا دارد. این اثرات سودمند در ذیل به اختصار مطرح گردیده است:

  1. باعث ایجاد سرعت یادگیری در این کودکان می گردد.

  2. سبب می شوند که نتایج و محتوای تربیتی در ذهن کودکان بیشتر تثبیت شده و از فراموشی مکرر آن ها جلوگیری نماید.

  3. سبب سادگی روش ها و انعطاف پذیری انجام کار در مورد این کودکان(که دستورات شفاهی و مستقیم کاربرد موثری برایشان ندارد)، می گردد.

  4. باعث انتقال مسائل آموزشی و یادگیری بسیاری از مهارت های خود یاری از طریق مشاهده این نمایش ها ، ایجاد تعادل و بهداشت روانی برای کودکان می گردد (مقدم،1382).

نمایش عروسکی از معدود فعالیت هایی است که افراد از آن دلزده و خسته نمی شوند و با اشتیاق به دنبال آن می روندو مربی می تواند با استفاده از این علاقه، اشتیاق ، سادگی و تنوع پذیری این هنر بهره آموزشی فراوان گیرد (کشاورزی،1380).

از آنجا كه عمده رفتارهاي آدمي با مشاهده از طريق مدل سازي آموخته مي شود، از مشاهده ديگران، فرد در مورد نحوه انجام رفتار هاي جديد ايده اي كسب مي كند و در موقعيت هاي بعد، از اين اطلاعات رمز گذاري شده به عنوان راهنماي عمل بهره مي برد.از آنجا كه مردم مي توانند پيش از اقدام به رفتار، حداقل به تقريب نحوه ي عمل را از آن نمونه ها بياموزند، از خطاهاي غير ضروري پيشگيري مي كنند.

بنا به نظريه يادگيري اجتماعي، تاثيرات مدل سازي اساسا از طريق كاركرد مناسب عمل مي كنند و اين يادگيري تحت تاثير چهار مولفه ي1) فرايند هاي توجهي[6]، 2) فرايند هاي ياد داري[7]، 3) فرايند هاي باز توليد حركتي[8]،4 ) فرايند هاي انگيزشي[9]، قرار مي گيرد كه توضيح مختصر آن ها در زير آورده مي شود:

1.در هر گروه اجتماعي، برخي افراد بيش از ديگران جلب توجه مي كنند. رفتارهاي مدل شده از لحاظ اثر بخشيبا هم فرق مي كنند.ارزش كاركردي رفتار هايي كه از سوي مدل هاي مختلف ابراز مي شود، در انتخاب برخي مدل ها و بي تفاوتي نسبت به بقيه بسيار نافذ و موثر است.

2.يادگيري مشاهده اي اساسا متكي بر دو سيستم باز نمايي[10] است: تصوري و كلامي.برخي از رفتار ها به شكل "تصوير سازي ذهني"حفظ مي شوند. تحريك حسي، احساس هايي را فعال مي كند كه موجب ادراك رويدادهاي خارجي مي گردد. در نتيجه رويارويي مكرر،محرك هاي مدل سازي سرانجام موجب تصوير هاي ذهني ديرپا و قابل بازيافت از كاركرد هاي مدل شده مي گردند. دومين سيستم بازنمايي كه احتمالا مسئول سرعت قابل ملاحظه يادگيري مشاهده اي و ياد داري در آدمي است، فرايند رمز گذاري كلامي رويدادهاي مدل شده است. در حقيقت، عمده فرايند هاي شناختي كه رفتاررا سر و سامان مي بخشند، بيشتر كلامي اند تا ديداري.

3.سومين مولفه مدل سازي مستلزم تبديل بازنماهاي دروني به كنش هاي مناسب است. در اغلب يادگيري هاي روزمره، مردم معمولا از طريق مدل سازي به تقريبي معقول از رفتار جديد دست مي يابند و با سازگاري از طريق خود-اصلاحي[11]-بر اساس پس خوراند اطلاعاتي حاصل از عملكرد و نمايش هاي متمركز بخش هايي كه تا حدي آموخته شده اند-آن رفتار ها را پالايش مي دهند.

4.نظريه يادگيري اجتماعي بين فراگيري و عملكرد تفاوت قائل است، چرا كه مردم هر آنچه را مي آموزند،به عمل در نمي آورند. آن ها رفتار مدلي را كه پيامد هاي ارزشمند با خود دارد، بهتر مي پذيرند تا رفتار هاي مدلي را كه اثرات تنبيه كننده يا بدون پاداش به دنبال دارد (ماهر،1372).

در مورد آموزش كودكان عقب مانده ذهني، صرفا از راه آموزش نظري كتب درسي نمي توان نتايج رضايت بخشي گرفت و بايد روشي را به كار برد كه نه تنها در جهت رفع عملكردهاي نادرست در اين كودكان بر آيد، بلكه باعث ايجاد يادگيري مطلوب تر و پايدارتري در آن ها گردد (كاشي،1384).

در این پژوهش با توجه به ویژگی هایی که برای نمایش عروسکی، تاثیر آن بر یادگیری و محدودیت های شناختی کودکان کم توان ذهنی برشمرده شد، مسئله ای که مطرح می شود این است که نمایش عروسکی چه تاثیری بر میزان مهارت های اجتماعی دختران کم توان ذهنی آموزش پذیر دارد؟

اهمیت و ضرورت پژوهش

بازی های نمایشی کودک را از افسردگی و خمودی می رهاند، سبب فعال شدن و شرکت در گروه های اجتماعی می شود. همچنین فرایند یادگیری و برقراری ارتباط متقابل عاطفی به وی آموزش می دهد که برای پذیرش و موفقیت در گروه باید چه توانایی هایی را به کار بندد و چگونه از نگرش ، رغبت ها و مهارت های دیگران برای رفع حوائج افراد استفاده کند (مقدسي ، 1372).

نمایش عروسکی برای کودک، فرصت هایی فراهم می آورد که دامنه ی گسترده ای از مفاهیم معلومات ، مهارت ها و موفقیت ها را برای اولین بار از این طریق تجربه و درک کند. همچنین مشوقی مهم برای آموزش بهتر بیشتر است و فرصت مواجه با مفاهیمی که قبلا تجربه شده اند را فراهم می سازد . نمایش عروسکی فرصت مناسبی برای تمرین و تکرار تجربه های گذشته (فرایند شبیه سازی ) فراهم می آورد و به عنوان مشوقی برای تحکیم و تقویت یادگیری و آموزش عمل میکند (اسماعیلی ، بهادری ، 1385). برن[12] (1989) بیان میکند که عروسک ها در جهان از طریق زبان خاص نمایش، افراد واحدی هستند که چیزی بیش از کلمات را بیان می کنند. این زبان، زبانی است که احساسات ایده آل و دوستی ها را با ترکیب ژست ها و کلمات در برمی گیرد . بازی درمانگران به صورت موفقیت آمیزی از عروسک ها به عنوان ابزاری برای تشویق کودکان به بیان احساسات و حتی تغییر رفتارهایشان، استفاده کرده اند. استفاده از عروسک ها باعث می شود ترس بیان احساسات برای کودکان ایمن تر شود. همچنین پتانسیل های زیادی برای استفاده معلمان در کلاس های ابتدایی دارد و می تواند به بهبود مهارت های ارتباطی، غلبه بر موانع زبانی و آموزش خود کنترلی، کمک کند .

هانت[13] بیان می کند که بچه های کوچکتر معمولا می توانند عروسک ها را به عنوان دوستان همدل و غیر تهدید کننده قبول کنند . مزیت دیگر عروسک ها این است که به طور مثبتی می توانند بر کودکان اثر بگذارند و به راحتی وارد دنیای کودکان شوند (شیخی،1381).

به طور کلی عروسک ها به طور گسترده ای به دلیل تاثیر مفیدشان بر یادگیری و رشد اجتماعی تشخیص داده شده اند. آنها تاثیر زیادی بر کودکان در تمام سنین دارند. زبان عروسک به جهت توانایی برای کمک به معلمان و کودکان برای یادگیری از یکدیگر، رشد، برقراری ارتباط، کسب اعتماد به نفس و بیان خود بی نظیر است و کودکان مسئول تر و با انگیزه تر می شوند (مارتینز پونز،2004).

يكي از جنبه هاي مهم زندگي افراد كم توان ذهني وجود يك شبكه حمايتي است. و يك راه افزايش حمايت موجود كمك به افراد در آموزش مهارت هاي اجتماعي است. و آموزش مهارت هاي اجتماعي به كودكان كم توان ذهني از طريق سرمشق دهي كارآمدتر از آموزش خصوصي همان مهارت ها تشخيص داده شده است (نجاريان و همكاران، 1373).

متاسفانه در ایران نمایش عروسکی چندان مهم تلقی نمی شود. جا دارد که علاوه بر اهمیت دادن به هنر نمایش عروسکی و شناساندن ابعاد مختلف آن، به این ویژگی مهم نیز توجه کرده و با آگاهی دادن به عموم اقشار جامعه در ارتباط با نقش هنر در درمان بیماری های رواني، کم توجهی گذشته جبران شود.

تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

متغیر مستقل: نمایش عروسکی

تعریف نظری: نمایش، شکلی از وانمود بازی است. یک تجربه سازمان یافته است که با دقت طراحی می شود و به اجرا در می آید.کودکان به وسیله نمایش، صحنه، رویداد، مشکل یا واقعه برخاسته از ادبیات کودکان را با هدایت آموزگار خلق یا بازآموزی می کنند (قزل ایاغ،1385).

تعریف عملیاتی: اجرای نمایش عروسکی جهت افزایش مهارت های اجتماعی که شامل موارد زیر می باشد:

  1. نوشتن دیالوگ

  2. انتخاب عروسک ها

  3. اجرای نمایشنامه و آموزش مهارت های مورد نظر

  4. گرفتن پسخوراند[14] از کودکان توسط عروسک ها در مورد مفاهیم آموخته شده

متغیر وابسته: مهارت های اجتماعی

تعریف نظری: مهارت های اجتماعی به رفتار های آموخته شده و مقبول جامعه اطلاق می شود، رفتارهایی که شخص می تواند با دیگران به نحوی ارتباط متقابل برقرار کند که به بروز پاسخ های مثبت و پرهیز از پاسخ های منفی می انجامد (کارتلج،1984).

تعریف عملیاتی: نمراتی که کودکان در آزمون رشد اجتماعی واینلند کسب می کنند.

اهداف پژوهش

هدف کلی

تعیین اثر بخشي نمایش های عروسکی در افزایش مهارت های اجتماعی دختران کم توان ذهنی آموزش پذیر8تا 12 ساله

اهداف اختصاصی

افزایش ارتباط اجتماعي در دختران کم توان ذهنی آموزش پذیر با استفاده از نمایش عروسکی.

افزايش مهارت هاي زندگي روزمره در دختران کم توان ذهنی آموزش پذیر با استفاده از نمایش عروسکی.

افزایش میزان اجتماعی شدن دختران کم توان ذهنی آموزش پذیر با استفاده از نمایش عروسکی.

اهداف کاربردی

به کار گیری شیوه ای جدید در آموزش کم توانان ذهنی.

در اختیار قرار دادن بسته آموزشی د ر اختیار، سازمان بهزیستی،آموزش و پرورش استثنایی و سازمان های مرتبط.

بسط نمایش عروسکی جهت کاربرد در مورد سایر معلولیت ها.

آموزش نمایش عروسکی به خانواده های دارای کودکان کم توان ذهنی جهت اجرای آن توسط اعضای خانواده.

فرضیه های پژوهش

فرضیه اصلی

نمایش عروسکی موجب افزایش مهارت های اجتماعی دختران کم توان ذهنی آموزش پذیر، می شود.

فرضیه های فرعی

نمایش عروسکی موجب افزایش مهارت ارتباط با دیگران در دختران کم توان ذهنی آموزش پذیر، مي شود.

نمایش عروسکی موجب افزایش مهارت هاي زندگي روزمره در دختران کم توان ذهنی آموزش پذیر، می شود.

نمایش عروسکی موجب افزایش میزان اجتماعی شدن در دختران کم توان ذهنی آموزش پذیر، می شود.

فصل دوم

پیشینه تحقیق

مقدمه

درصد چشمگیری از از کودکان، بر اثر عواملی گوناگون (چون عوامل ارثی، عوامل دوره بارداری مادر، اشکالات موقع تولد و یا بروز بیماری ها و حوادث اولین سال های طفولیت) دچار نقیصه هایی از نظر ذهنی و جسمی می گردند که این نقیصه ها یا معلولیت،گاه به علت فقدان راه حل مناسب، در تمام سنین و تا آخر عمر اینگونه کودکان، با آنان همراه می باشد. علی رغم برنامه های گسترده ای که در امر پیشگیری از معلولیت، در سطوح گوناگون در جوامع مختلف اجرا می گردد، متاسفانه گویی هیچ گاه نباید منتظر ریشه کن شدن اینگونه نقیصه ها در ابنا بشر بوده و یا حداقل آنکه تاکنون قدمی اساسی در این راه برداشته نشده است. به همین جهت به منظور کاهش مشکلات در رابطه با بروز نقیصه های جسمی و ذهنی، معمولا در هر جامعه به دو اقدام اساسی می پردازند. قدم اول،سعی و کوشش هر چه بیشتر در امر پیشگیری از معلولیت و جلوگیری از بروز نقایص ذهنی و جسمی، و قدم دوم، ایجاد امکانات لازم رفاهی و توانبخشی در خدمت معلولان و خانواده های آن هاست (داورمنش،1385).

یکی از راه های انجام چنین فعالیت ها و تحقق اهداف تربیتی و آموزشی برای کودکان کم توان ذهنی استفاده از هنرهای نمایشی است. مثلا نمایش ساده ای چون پانتومیم بیشتر هدف های آموزشی را در بر دارد و کودک می تواند از آن برای دستیابی به تمرکز افکار و دقت کمک بگیرد. همچنین می توانیم هدف های تعلیم و تربیت را جهت اصلاح رفتار د رقالب نمایش پیاده کنیم و با تمرین های بسیار و با کمک سایر مربیان،آن ها را برای مسئولیت پذیری، ایفای نقش، سازگاری اجتماعی و عاطفی و تعدیل رفتار آماده کنیم. از طرفی با تشویق این کودکان به اجرای بازی های نمایشی می توان کودکان تماشاگر را نیز به انجام این تمرینات نمایشی ترغیب نمود (مقدسی،1373).

تاریخچه ی کم توانی ذهنی

در مورد تاریخچه ی کم توانی ذهنی باید گفت این پدیده قدمتی همپای تاریخ بشر دارد. چه ،از همان آغاز پیدایش انسان، عوارضی از قبیل اشکالات ژنتیک، اختلالات دوره جنینی، اشکالات زایمان، بیماری کم توانان ذهنی نیز شواهد علمی زیادی در دسترس نیست.چیزی که تا حدی مشخص است اینکه چنین افرادی در گذشته کمتر مورد توجه بوده اند. در اواسط قرن بیستم،بررسی وعمیق و همه جانبه در زمینه کم توانی ذهنی، شکوفایی یافت. به نظر می رسد به همانگونه که تولد و گسترش هر علم بستگی تام به نیاز های بنیادی جامعه دارد،اهمیت دادن به این مهم و توجه به مسئله عقب ماندگان ذهنی نیز بر همین اساس گسترش یافت. نیاز مبرم به پیشرفت علوم تجربی از یکسو و توجه زیاد به علوم انسانی و از جمله روان شناسی و خصوصا روان شناسی کودک و بالاخره فعالیت های "آلفرد بینه[1]" در زمینه ساختن اولین آزمون هوشی و نشان دادن اختلافات هوشی بین انسان ها از دیگر سو، موجب گردید تا قشر کم توان ذهنی به نحو بارزتری جلب توجه نموده، این پدیده از یک دید علمی مورد پیگیری قرار گیرد.در حال حاضر در اکثر جوامع و ملل، این کودکان در شرایط خاص نگهداری شده، در صورت امکان (با توجه به نقیصه و یا میزان کم توانی ذهنی) تحت آموزش و توانبخشی قرار می گیرند. باید توجه داشت که در عصر حاضر، نوع نگرش در مورد این کودکان در جوامع مختلف متفاوت است. بد نیست نظری کوتاه به تاریخچه توجه به کم توانی ذهنی در ایران بیافکنیم. دین زرتشت در ردیف اولین ادیانی است که کمک،ملاطفت و همراهی با کم توانی ذهنی را عنوان می کند و دین اسلام با فرامین آسمانی اش در این زمینه مکمل تمام توصیه هایی بوده که سایر ادیان در گذشته به آن اشاره نموده بودند(داورمنش ، 1385).

از آن زمان ها تا حدود چند دهه اخیر، هیچگونه اقدام اجتماعی در جهت کمک به این گروه از افراد جامعه در ایران صورت نگرفته بود.از حدود سی سال قبل با تشکیل اولین مدرسه به نام "مرکز تربیت و هدایت روانی کودک" تدریجا توجه و حمایت از معلولین در ایران به طور رسمی نضج گرفت و متعاقبا با تشکیل سازمان هایی چون "انجمن ملی حمایت کودکان" "انجمن توانبخشی ایران" ، "انجمن حمایت ازعقب ماندگان ذهنی" و ... همچنین بخشی از فعالیت های "وزارت آموزش و پرورش" ، سعی شد تا هر چه بیشتر به مسائل این گروه از کودکان توجه گردد. بعد از انقلاب هم با یکپارچه شدن سازمان های متفرق تحت یک پوشش به نام "سازمان بهزیستی کشور" سعی گردید یک برنامه واحد به منظور سرویس دهی هر چه بیشتر به معلولان جامعه، اقدامات عملی مفیدی به مورد اجرا درآید (داورمنش، 1385).

تعاریف کم توانی ذهنی

تاکنون در هیچ یک از کتاب هایی که در مورد کم توانی ذهنی نوشته شده است، تعریف جامع و کاملی که مورد تایید همه یا اکثریت متخصصین فن باشد، ذکر نشده است و این مسئله بیشتر به خاطر پیچیدگی ماهیت کم توانی ذهنی است. نمی توان کم توانی ذهنی را به عنوان پدیده ای مطلق تعریف کرد، بلکه بایستی آن را به عنوان پدیده ای چند وجهی که وجوه مختلف آن به فیزیولوژی، روان شناسی، پزشکی، تعلیم و تربیت و جامعه شناسی محدود می گردد، مورد بررسی قرار داد.ذیلا سعی خواهد شد چند تعریف از کم توانی ذهنی که بیستر متداول بوده و تایید گروه بیشتری را به همراه دارد، ذکر گردد (داورمنش، 1385).

طبق تعریف "تردگلد[2]" محقق آمریکایی،کم توانی ذهنی عبارتست ازرشد ناقص ذهنی که شخص را در تطابق یا سازش با محیط خود ناتوان ساخته،به طوری که بدون نظارت و کمک غیر قادر به زندگی نمی باشد (تردگلد، 2000).

بنا به تعریف "سازمان بهداشت جهانی[3]"، کم توانی ذهنی عبارتست از رشد ناقص یا متوقف شده ذهنی (غیر از کم توانی ذهنی شدید) که شامل کم توانی هوشی بوده و به نحو و درجه ای است که حساس یا ملزم به درمان طبی یا سایر مراقبت ها و تعلیمات مخصوص بیمار است.کم توانی ذهنی شدید نیز دارای تعریف فوق الذکر بوده، منتها این اشخاص قادر به زندگی مستقل یا حفاظت از خود علیه استعمار و استثمار نبوده و یا در سنی که باید این خصوصیات را دارا باشند ناتوان خواهند بود (سازمان بهداشت جهانی، 1987).

طبق تعریف DSM - IV[4] کم توانی ذهنی به عنوان "پایین بودن قابل توجه عملکرد کلی هوش از سطح متوسط" و "محدودیت قابل توجه در عملکرد تطابقی" با شروع قبل از 18 سالگی شناخته می شود (سادوک و سادوک، 2003).

عملکرد کمی هوشی را می توان با استفاده از آزمون های استاندارد شده هوش تعیین می کنیم و "به میزان قابل توجهی زیر حد متوسط" یا زیر حد متوسط" با IQ حدود 70 یا کمتر یا انحراف معیار (SD[5]) زیر حد متوسط برای آزمون خاص تعریف می شود. عملکرد تطابقی را می توان با استفاده از مقیاس های استاندارد شده مثل مقیاس واینلند،اندازه گیری کرد.در این مقیاس برقراری ارتباط با دیگران، کسب مهارت های لازم برای زندگی روزمره، روابط اجتماعی و مهارت های حرکتی (تا 4 سال و 11 ماه) نمره بندی شده است و یک ترکیب رفتار تطابقی را ایجاد می نماید که با مهارت های مورد نظر در هر سن مرتبط است.ICD - 10[6] نسبت DSM – IV با تشخیص نسبتا متفاوتی در مورد کم توانی ذهنی برخورد می نماید. طبق تعریف ICD – 10 کم توانی ذهنی "تکامل فکری متوقف شده یا ناقص" است که با اختلال مهارت های "مرتبط با سطح کلی هوش" مشخص می شود. توانایی های کلامی،حرکتی،اجتماعی و شناخت نیز تحت تاثیر قرار می گیرند (ساجدی و همکاران، 1385).

ICD – 10 به این نکته توجه دارد که نیازی نیست کم توانی ذهنی با سایر اختلالات ذهنی یا مشکلات فیزیکی همراه باشد ولی شیوع سایر اختلالات ذهنی در افراد عقب مانده ذهنی 4 – 3 برابر بیشتر از جمعیت کل است.رفتار تطابقی تقریبا همیشه در افراد کم توان ذهنی مختل می باشد، اما این مسئله ممکن است در "شرایط اجتماعی حمایت شده" مشخص نباشد.به هر حال ICD – 10 شرط "کاهش سطح عملکرد ذهنی را منجر به کاهش توانایی سازش با نیاز های روزانه و محیط عادی اجتماعی شود، برای تشخیص کم توانی ذهنی لازم می داند.توانایی کلی و نه اختلالات خاص باید مد نظر باشد. از دید مولفان ICD – 10 به علت تفاوت در فرهنگ های مختلف، روی سطح هوشی را نباید پافشاری نمود.آزمون های هوش و جداول مربوط به مقیاس های مربوط به تکامل اجتماعی و تطابق، باید در ارتباط با موارد طبیعی فرهنگی محلی استاندارد شوند.بدون استفاده از روش های استاندارد شده تشخیص باید به صورت موقت مطرح شود." (سادوک و سادوک،2003 ).

در دهه اخیر انجمن تخصصی کم توانی ذهنی یا انجمن آمریکایی کم توانی ذهنی

([7]AAMR) کم توانی ذهنی را به صورت زیر تعریف کرده است : "کم توانی ذهنی به عملکرد هوشی که به طور قابل ملاحظه ای کمتر از متوسط باشد و سبب یا همراه اختلال در رفتار تطابقی باشد و طی دوره تکامل رخ دهد، اطلاق می شود." این تعریف صرف نظر از اینکه شخص اختلال فیزیکی همزمان یا اختلال ذهنی دیگری داشته باشد، مطرح می گردد و دربرگیرنده سه معیار است:

عملکرد هوشی کمتر از متوسط که معمولا براساس آزمون های تعیین هوشی نمره بندی می شود که باید بیشتر یا مساوی 12 انحراف معیار زیر متوسط جمعیت باشد (معمولا IQ کمتر از 70).

اختلال در رفتار تطابقی که معمولا با جداول رفتار تطابقی واینلند AAMR, یا .... ارزیابی می شود.

بروز آن در دوره تکامل یعنی از زمان لقاح تا 18 سالگی باشد (ساجدی و همکاران، 1385).

اگرچه این تعریف کامل نبود ولی در طول دهه گذشته ثابت ماند.در سال 1992،AAMR ،کتابچه تجدید نظر شده طبقه بندی را به چاپ رساند که در آن سه معیار قبلی حفظ شده ولی روی اهمیت رفتار تطابقی تکیه کرده و این جز را به چند محدوده تقسیم نموده است که عبارتنداز:برقراری ارتباط،مراقبت از خود،زندگی در خانه، مهارت های اجتماعی، داشتن تعامل با جامعه، خودمحوری، سلامت و ایمنی، عملکرد تحصیلی، لذت بردن از اوقات فراغت و اشتغال. اختلال در دو یا چند مورد از این محدوده ها اختلال رفتار تطابقی محسوب می شود. علاوه بر این عدد مطلق IQ به طیف 70 تا 75 تبدیل می شود و دیگر انحراف معیار کمتر از متوسط جمعیت معیار نیست (در آزمون هایی نظیر وکسلر IQ متوسط 100 و انحراف معیار 15 نمره است). در این مورد نیز اختلاف نظر وجود دارد مثلا "معیار وجود نقص در هر یک از 2 جز تطابقی" که برای ارزیابی برخی از آن ها در حال حاضر روش استانداردی وجود ندارد و این امر ارزیابی اختلال تطابقی را تقریبا غیر ممکن می سازد. همچنین قبول طیف 75_70 برای IQ ماهیت این معیار را نیز مواج ساخته است و تشخیص عقب ماندگی ذهنی به طور افزاینده ای سلیقه ای می شود. نتیجه نهایی این تعریف AAMR نا مشخص است . با تکیه بر معیار IQ عده ای در سال 1993 متوجه شدند وقتی IQ به میزان 75 یا کمتر مورد نظر باشد تعداد افرادی که دارای شرایط تشخیصی عقب ماندگی ذهنی هستند، 2 برابر زمانی است که IQ، 70 یا کمتر مورد نظر باشد . ولی به هر حال تصمیم گیری در مورد معیار قرار دادن طیف 70_75 نشانه عدم تاکیدی است که اخیرا در مورد تعیین سایکومتر یک هوش به آن اشاره شده است . امروزه اغلب مراکز روی آزمون های تعیین IQ کمتر از قبل تکیه میکنند. نظراتی که مورد تاثیر مسائل نژادی و اخلاقی در آزمون های تعیین IQ وجود دارد سبب کاهش اهمیت چنین آزمون هایی شده است. اگر چه هنوز هم جایگزین مناسبی برای آن ها وجود ندارد. تعریفAAMR علاوه بر عدم تاکید روی آزمون های تعیین IQ و افزایش توجه بر رفتار تطابقی، درجهت روشن کردن ماهیت وابسته به شواهد عملکردی فرد می باشد. عملکرد تمام افراد با وجود حمایت های خاص اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و غیره بهتر می شود از طرفی رفتار تطابقی در عملکرد فردی اهمیت زیادی دارد. در واقع به خصوص در کودکان مبتلا به اختلال خفیف ذهنی نمره IQ نمی تواند تطابق با جهان واقعی را به خوبی پیش بینی نماید. این فقدان ارتباط بین هوش و تطابق در مورد دوران بلوغ نیز صدق می کند. در مطالعات متعددی که روی بالغین مبتلا به کم توانی ذهنی صورت گرفته است مشخص شد افرادی که IQ تقریبی50 تا 85 (با سطح مرزی عملکرد هوش) دارند از نظر کار آیی روزانه خود با هم تفاوت های زیادی دارند. برخی از این افراد کار می کنند، تشکیل خانواده داده و زندگی مستقلی دارند . در حالیکه عده ای دیگر با سطح IQمساوی به طور کامل یا نسبی به دیگران وابسته می باشند. با همه این مسائل هنوز تعریفAAMR مشکل آفرین است. برای مثال رفتارتطابقی شامل چند محدوده است. (مانند خود محوری، سلامت و امنیت، لذت بردن از اوقات فراغت و ...) که در حال حاضر برای بررسی آنها معیار های استاندارد وجود ندارد. به هر حال برای کاربرد واژه کم توانی ذهنی باید به چهار نکته زیر توجه خاصی مبذول داشت:


تعداد صفحات:85

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده (به طور نمونه) و ممکن است به دلیل انتقال به صفحه وب بعضی کلمات و جداول و اشکال پراکنده شده یا در صفحه قرار نگرفته باشد که در فایل دانلودی متن کامل و بدون پراکندگی با فرمت وردwordکه قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است.

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

6_1546935914_9103_3413_1533.zip4.24 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 138,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت