دانلود پایان نامه ارشد تاریخ اسلام زمينهها و چگونگي جنگهاي رِدّه
بررسی مفاهیم و انواع ارتداد و احکام مربوط به آنها
"دین"یکی از انتخابهای مهم انسان در حیات فردی و اجتماعیش است و بیشترین مجاهدت ها نیز در تاریخ بشر حول محور و مفهوم دین صورت گرفته است.ادیان در کنار تلاش برای گسترش حوزه نفوذ خود سعی در حفظ و نگهداری پیروان خود دارند و پیشاپیش از تغییر و تبدل در رای پیروان خود جلو گیری می کنند و این معطوف به تقدسی است که در دین نهفته است.
برای جلوگیر ی از فرسایش سرمایه تقدس در نزد ادیان مهمترین ابزار برای مومنان،استفاده از سازوکارهای درون دینی برای معتقدان است.به عبارت دیگر به نحو پیشینی شروطی برای ورود به دین در نظر می گیرند که نقض آن می تواند پی آمدهای ناخوشایندی برای "مومن بر گشته"داشته باشد.در ادیان مختلف به تناسب تنبیه هایی ویژه برای این موضوع در نظر گرفته شده است.دین اسلام به عنوان یکی از ادیان جهانشمول و فراگیر نیز قواعدی برای این"از دین برگشتگان" در نظر گرفته است.اما شاید یکی از اختلاف بر انگیز ترین موضوعات دینی اسلامی همین مساله باشد.اینکه چگونه این قاعده یا قواعد به وجود آمده است و برای این دسته از افراد چه تنبیهی باید در نظر گرفت.گذر زمان نیز بر پیچیدگیهای این مساله افزوده است.چون علاوه بر جنبه های ایمانی ابعاد کلامی ،فقهی و حتی سیاسی نیز پیدا نموده است و فهم هر چه دقیق تر آن را دچار مشکل ساخته است.اما این مساله تقریبا از سالهای حیات پیامبر در جامعه اسلامی رخ نمون شد و پس از آن منشاء بروز عقاید مختلفی در خصوص ارتداد در نزد مذاهب اسلامی گردید. به طور مشخص آنچه که محور این رساله می باشد بررسی ابعاد تاریخی و اندیشه ای جنگهای "رده" پس از رحلت پیامبر است. اما فهم تاریخی این موضوع امکان نخواهد داشت مگر ابتدا نظری گذرا بر مفهوم واژه ارتداد و مرتد و مشتقات آن داشته باشیم.به همین منظور در این فصل "معنا شناسی"ارتداد در حوزه های مختلف مورد بررسی قرار می گیرد تا در ادامه کار فهم تاریخی جنگهای رده آسان تر صورت گیرد.
تعریف ارتداد
بهترین نقطه برای شروع در موضوعات کلامی-تاریخی تدقیق مفاهیم و واژههای کلیدی موضوع است.در گام نخست باید ببینیم که"ارتداد" به چه معناست. در علم اللغه ارتداد بر وزن افتعال به معنای بازگشت و رجوع می باشد[1] که در ادبیات دینی چون ریشه در قران دارد،غالبا بازگشت از دین مد نظر است.رده نیز که اسم مصدر از "ارتداد"است عبارت از خارج شدن از مذهب اسلام است.[2] مرتد نیز که اسم فاعل ارتداد می باشد معمولا به کسی گفته می شود که بعد از قبول اسلام ترک مسلمانی کند.از اسلام برگردد و خود را به کفر خویش برگرداند[3].
انواع ارتداد
در دین اسلام به تناسب عملکرد و نوع اندیشه افراد در بازگشت از دین قضاوت درباره آنها متفاوت است.اعتقاد به تقسیم بندی ارتداد و تعیین مجازات برای مرتد بر اساس آن تقسیم بندی ،از مشهورات،مسلمات،ویژگیها و مختصات فقه امامیه است[4] .اما فقهای اهل سنت اعتقادی به تقسیم بندی ارتداد و صاحب آن "مرتد"نداشته و در نزد آنان تفاوتی بین مرتد فطری و مرتد ملی که از مشهورترین تقسیمات ارتداد،در نزد شیعیان است؛وجود ندارد[5]. اصولا،اینان چنین تفکیکی را به رسمیت نمی شناسند.در ذیل،به انواع ارتداد که فقهای اهل شیعه بر اساس استفاده از روایات اسلامی و آثار ویژه ،به فطری و ملی تقسیم کرده اند[6] و احکام هر یک را متفاوت می دانند[7]، به اختصار اشاره می شود:
ارتداد فطری: ارتداد فطری که صاحبش "مرتدفطری"نامیده می شود،به ارتدادی گفته
می شود که شخص بر فطرت اسلام زاده شده باشد ولی بعدا کافر گردد[8]. منظور از عبارت "شخص بر فطرت اسلام زاده شده باشد"در تعریف مذکور آن است که در زمان انعقاد نطفه او پدر و مادرش یا یکی از ان دو مسلمان بوده و کودک مسلمان به دنیا آمده باشد[9]. در مورد زمان دقیق ارتداد فطری نیز چنین آمده است که شخص پس از بلوغ اسلام را پذیرفته و آنگاه از اسلام خارج گشته و کفر را برگزیند.[10]
در خصوص زاده شدن فرد بر فطرت اسلام نیز این نکته ضروری است اشاره شود که اگر بعد از انعقاد نطفه فرد ،یکی از والدین او مسلمان گردند و یا در دوران حاملگی ،یکی از آنها مسلمان شده باشد،حکم به فطری بودن مشکل است.[11]
پ - ارتداد ملی: ارتداد ملی که صاحبش "مرتد ملی" نامیده می شود به ارتدادی گفته می شود که شخص از ابتدا کافر بوده،سپس اسلام آورده و آنگاه از اسلام به کفر بر گشته باشد[12].مقصود از ابتدا کافر بوده در تعریف فوق آنست که در حال انعقاد نطفه ی او والدینش کافر بوده و بچه پس از به دنیا آمدن و به حد بلوغ رسیدن کفر را بر گزیند. [13]در مورد زمان ارتداد نیز در این خصوص چنین آورده اند که فرد،پس از آنکه به حد بلوغ رسید کفر را برگزیند و سپس اسلام را انتخاب کرده و مجددا از اسلام برگردد[14]. تعریف دیگر از
"ارتداد ملی" و "مرتد ملی" چنین بیان می دارد که اگر بعد از انعقاد نطفه ی فرد و قبل از بلوغش ،یکی از والدین او مسلمان گردند و خود او پس از بلوغ مسلمان شود و آنگاه از اسلام برگردد[15].
در یک نگاه کلی و به زبانی ساده در مورد انواع ارتداد می توان گفت که مرتد کسی است که انعقاد نطفه اش در حالی بوده که پدر یا مادر یا هردوی آنها مسلمان بوده اند و او در خانواده ای مسلمان به دنیا آمده و نشو و نما کرده و پس از تمیز،نخستین اختیار او (هرچند با اظهار شهادتین)اسلام باشد،سپس دست از اسلام بردارد.در مقابل،مرتد ملی کسی است که نخستین انتخاب او از زمان تمیز و فهم عرفی کفر بوده،سپس اسلام می آورد و آن گاه از اسلام بر می گردد،اعم از اینکه پدر یا مادر او مسلمان باشند یا نباشند.
شرایط احراز ارتداد
درباره شرایط احراز ارتداد بین فقهای شیعه و علمای اهل تسنن اجماع و اتفاق نظر وجود ندارد و حتی این امر در بین علمای هر مذهب نیز صادق است.بسیاری از فقها و علمای مذکور در تعداد ،ترتیب،اهمیت و شروطی که برای ارتداد در هر مسلمانی لازم است،اختلاف نظر دارند.به طور مثال محقق حلی شرایط ارتداد را در سه مورد بلوغ،عقل و اختیار دانسته است و علاوه بر این در ترتیب اهمیت این شرایط نیز شرط بلوغ را مقدم بر بقیه می داند.[16] علی رغم عدم وجود اتفاق نظر بین فقها و علمای شیعه و سنی از مجموع سخنان آنان می توان برای تحقق ارتداد چهار شرط را بر شمرد که به شرح ذیل می باشد:
الف - بلوغ: هرگاه انسان به سنی برسد که دگرگونی ها در اندام و احساسات و اندیشه اش پدیدار گردد،چنین مرحله ای را "بلوغ" می گویند.[17] فقهای امامیه بلوغ را در ارتداد لازم دانسته و اظهارات ارتداد آمیز کودک را نادیده می گیرند.محقق حلی اولین شرط از شروط سه گانه را بلوغ دانسته است.[18] علمای اهل سنت نیز به فرق بین کودک ممیز و غیر ممیز قائلند.
آنان به اتفاق آرا معتقدند که ارتداد کودک غیر ممیز صحیح نیست.[19] اما در صحت ارتداد کودک ممیز بین مذاهب چهارگانه اهل سنت اختلاف است.حنفیه و مالکیه معتقدند که ارتداد کودک ممیز صحیح است.زیرا بلوغ شرط ارتداد نیست.[20] اما شافعیه معتقدند که ارتداد کودک ممیز صحیح نیست.حنبلی ها نیز در این زمینه دارای دو نظر و عقیده هستند.در نظر اول آمده است که در ارتداد بلوغ شرط نیست و بنابر این ارتداد کودک ممیز صحیح است(همانند ابی حنیفه)رای دیگر این است که اسلام کودک ممیز صحیح ولی ارتداد او صحیح نیست[21].
ب - عقل: در اینکه عقل شرط تکلیف است،بین امامیه و اهل سنت اتفاق نظر وجود دارد.اهل سنت می گویند که ارتداد دیوانه صحیح نیست،چون عقل به ویژه در امور اعتقادی از شرایط اهلیت است.[22] علامه حلی و محقق حلی از فقهای امامیه نیز عقل را از شرایط تحقق ارتداد دانسته اند[23].روایت صحیحه نیز دلالت بر این شرط دارد.امام باقر(ع)می فرماید که امر و نهی و مجازات و ثواب خداوند برای انسان به خاطر وجود عقل است[24].
پ - اختیار: مذاهب چهارگانه اهل سنت به اتفاق آرا معتقدند که حرف یا عمل کفرآمیزی که از روی اکراه و اجبار باشد موجب ارتداد نمی گردد.استدلال فقهای اهل سنت به آیه 106 سوره نحل است که خداوند خشم و غضب خود را برکسانی قرار داده است که با اختیار و رضا و رغبت کافر شوند[25].
فقهای امامیه نیز علاوه بر روایاتی که در آنها قلم تکلیف از مکر و مضطر برداشته شده است ، به همان آیه سوره نحل استناد کرده و معتقدند که اگر مسلمان مجبور به گفتن کفر و کلمه کفر آمیز شود،حکم کفر بر او نمی شود.[26]
ت - قصد: چهارمین شرط از شرایط ارتداد"قصد"است.منظور از قصد این است که کسی سخن کفرآمیز می گوید و از روی قصد و انگیزه و توجه به معانی الفاظ،آن کلمات را به زبان آورده باشد.برخی از فقها "قصد"را به عنوان شرطی از شروط تحقق ارتداد ذکر نکرده اند. این عدم ذکر شاید بدان علت باشد که فقها ارتداد را که حاکی از باور و عقیده باشد، موجب حکم می دانند،زیرا رد جاحدانه حجت ارتداد است و لذا در نظر آنان نیازی به ذکر آن نبوده است[27].
سیر تاریخی ارتداد در اسلام (نمونه های تاریخی ارتداد)
یکی از منابع مهم صدور حکم در دین نگاه به وقایع و ذکر شواهد تاریخی در دوره نخستین دین که شامل حیات نبی و صحابه ایشان می باشد است.اگر نمونه های تاریخی ارتداد در اسلام با اسناد و منابع متقن ارائه گردد می تواند کمک شایانی برای فهم بهتر مراد و منظور دین اسلام و الفاظ روایات در این زمینه نماید.همچنین تبیین و تحلیل بسترهای تاریخی صدور روایات که منبع اصلی احکام در فقه اسلامی است از دیگر راهبردهای سیر تاریخی ارتداد در اسلام می باشد.
ذکر این نکته ضروری است که واژه "ارتداد"پس از پیامبر جای خود را در فرهنگ اسلامی باز کرد.اما استفاده از این مفهوم در زمان خود پیامبر نیز وجود داشته است.آنگونه که از متون تاریخی به دست می آید پس از فتح مکه تا زمان رحلت پیامبر آن حضرت دستور قتل چهار نفر که مسلمان بوده و سپس از اسلام برگشتند،صادر کرده است.
نفر اول عبدالله بن خطاب از اصحاب پیامبر بود که پس از کشتن غلامش،به جرم آماده نکردن غذا،مرتد گشت و به مشرکان پیوست.لذا رسول خدا دستور قتل او را صادر کرد که به دست سعید بن حریث مخزونی وابوبرزه انجام شد.
نفر دوم عبدالله بن سعد بن ابی سرح از کاتبان وحی بود که به جرم خیانت در نگارش وحی،مرتد گشت و لذا دستور قتل او از سوی رسول خدا صادر گشت.
مقیس بن صبابه نمونه دیگری است که پس از آنکه برادرش از روی خطا به دست یکی از مسلمانان کشته می شود،از دین اسلام خارج شده و مرتد می گردد.لذا حکم ارتداد او از سوی رسول خدا صادر می گردد که بعد از فتح مکه کشته می شود.
مورد چهارمی که رسول خدا برای او دستور قتل صادر کرد،زن مسلمانی به نام ساره بود که با پنهان کردن نامه ارسالی برای قریش در میان موهای خود قصد داشت که آنها را از تصمیم پیامبر مبنی بر فتح مکه آگاه کند.خداوند پیامبر را از این توطئه آگاه کرد و پیامبر اسلام علی (ع) و زبیر را به دنبال او فرستاد[28].
نمونه های مذکور تنها مواردی است که صدور قتل آنها توسط پیامبر به سبب ارتداد آنان بوده است.البته نکته جالب توجه این است که عامل عقیدتی کمترین نقش را در صدور این احکام داشته است.و دلایلی چون قتل،خیانت و جاسوسی هر یک از آنان در صدور حکم نقش زیادی داشته است. نکته مهم دیگر این که ارتداد در صدر اسلام ارتداد فکری نبوده بلکه بیشتر جنبه سیاسی-اقتصادی یا قومی و قبیله ای بوده است[29].
ارتداد در قرآن
تعمق در آیات قرآن و شان نزول و معانی آنها می تواند نقش بنیادینی در شناخت ارتداد،مظاهر،مصادیق و احکام آن داشته باشد و اساسا این آیات ریشه و اساس روایات و دیگر احکام فقهی ،در زمینه ارتداد و مرتد قرار گرفته است.با مطالعه دقیق در آیات قرآن در می یابیم که این لفظ و مشتقات آن هفت بار در قرآن در سوره های مختلف ذکر شده است که به اختصار به شرح ذیل می باشد.
1_ و لا یزالون یقاتلونکم حتی یردوکم عن دینکم ان استطاعو و من یرتد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فاولئک حبطت اعمالهم فی الدنیا و الاخره و اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون"کافران پیوسته با شما مسلمانان نبرد کنند تا آنکه بتوانند شما را از دین خود برگردانند،پس هر که که از شما از دین خود برگردد و در حال کفر باشد تا بمیرد،اعمال چنین اشخاصی در دنیا و آخرت ضایع و باطل گردد و آنان اهل جهنمند و در آن همیشه معذب خواهند بود[30].
2_ یا قوم ادخلو الارض المقدسه التی کتب الله لکم و لاتردوا علی ادبارکم فتنقلبوا خاسرین"ای قوم به سرزمین مقدسی که خدا در سرنوشت شما مقرر کرده داخل شوید و پشت به حکم خدا مکنید که زیانکار شوید[31].
3_ یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه اذله علی المومنین اعزه علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومه لائم ذلک فضل الله یوتیه من یشاء والله واسع علیم"ای اهل ایمان هر که از شما از دین خود مرتد شود به زودی خدا قومی را که دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و نسبت به مومنان فروتن و به کافران سرفراز و مقتدرند به نصرت اسلام بر می انگیزد که در راه خدا جهاد کنند و در راه دین از ملامت و نکوهش احدی باک ندارند.این است فضل خدا هر که را خواهد عطا کند و خدا را رحمت وسیع و نامنتهاست و بر احوال هر که استحقاق آن را دارد تواناست[32].
4_ ود کثیر من اهل الکتاب لو یردونکم من بعد ایمانکم کفارا حسدا من عند انفسهم من بعد ما تبین لهم الحق فاعفوا و اصفحوا حتی یاتی الله بامره ان الله علی کل شیء قدیر"بسیاری از اهل کتاب آرزو و میل آن را دارند که شما را از ایمانتان به کفر برگردانند و به سبب حسدی که بر ایمان شما برند،بعد از آنکه حق بر آنها آشکار گردید.پس اگر از آنها به شما مسلمین ستمی رسید در گذرید و مدارا کنید تا هنگامی که فرمان خدا "به جنگ یا صلح" برسد که البته خدا بر هر چیز قادر و تواناست[33].
5_ ان الذین ارتدوا علی ادبارهم من بعد ما تبین لهم الهدی الشیطان سول لهم و املی لهم"آنان که پس از بیان شدن راه هدایت بر آنها باز به دین پشت کرده و مرتد شدند،شیطان کفر را در نظرشان جلوه گر ساخت و به آمال و آرزوهای دراز فریبشان داد[34].
6_ یا ایهاالذین امنوا ان تطیعوا فریقا من الذین اوتوا الکتاب یردوکم بعد ایمانکم کافرین"ای کسانی که ایمان آورده اید،اگر از گروهی از اهل کتاب اطاعت کنیدشما را از ایمانتان به کفر باز می گردانند[35].
7_ یا ایها الذین آمنوا ان تطیعوا الذین کفروا یردوکم علی اعقابکم فتنقلبوا خاسرین"ای کسانیکه ایمان آورده اید،اگر از آنهایی که کافر شدند فرمان برید شما را به آیین پیشین بر می گردانند،پس زیانده بازمی گردید[36].
ارتداد در حدیث
بین ارتداد در قران و ارتداد در روایات و احادیث در بسیاری از موارد تفاوت وجود دارد و این تفاوتها با تعمق و بررسی در علت اظهار روایات و احادیث به روشنی قابل تشخیص است.
البته در برخی از موارد نیز آیه های ارتداد در قرآن و روایات و احادیث با هم منطبق هستند. در ذیل به مهمترین احادیثی که در خصوص "ارتداد و مرتد"باقی مانده است؛اشاره می شود.
1_ عن محمد بن مسلم قال سالت ابا جعفر(ع)عن المرتد؟فقال "من رغب عن الاسلام و کفر بما انزل علی محمد بعد اسلامه"در روایت صحیحه محمد بن مسلم آمده است که از امام باقر(ع)معنی مرتد را سئوال نمودم که حضرت فرمود:مرتد کسی است که از اسلام اعراض کرده و به آن چه که بر پیامبر خدا نازل گشته کفر بورزد[37].
2_ عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر فی حدیث قال:من جحد نبیا مرسلا نبوته و کذبه فدمه مباح قال فقلت ارایت من جحد الام منکم ما حاله؟فقال من جحد اماما من الله و بری منه و من دینه فهو کافر مرتد عن الاسلام" محمد بن مسلم از امام باقر(ع)نقل می کند که کسی که نبوت پیامبر مرسلی را انکار کند خونش مباح است.راوی می گوید پرسیدم کسی که منکر امامت شما (امامان)باشد در چه حالی است؟حضرت فرمود:کسی که منکر امامی گردد که از سوی خدا تعیین شده و از او و دین او بیزاری جوید همو کافر بوده و مرتد از اسلام شمرده می شود[38].
3_ عن عمار الساباطی قال سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول:کل مسلم بین مسلمین ارتد عن الاسلام و جحد محمد نبوته و کذبه فان دمه مباح لمن سمع ذلک منه و امراته بائنه منه یوم ارتد و یقسم ماله علی ورثته و تعتد امراته عده المتوفی عنها زوجها و علی الامام ان یقتله و لا یستتیبه"عمار سابطی می گوید: از امام صادق(ع)شنیدم که می فرمود که هر مسلمانی از مسلمین که از اسلام برگردد و منکر نبوت پیامبر اسلام شده و او را تکذیب کند،خونش بر هر کس که این سخنان را بشنود مباح است و به مجرد ارتداد،زنش از او جدا شده و اموالش بین ورثه اش تقسیم می شود و همسرش عده وفات نگه می دارد و بر امام لازم است که او را بکشد و از او توبه نخواهد[39].
چنانچه مشاهده می شود در روایات ذکر شده موضوع احکام ارتداد صرف تغییر عقیده نیست بلکه انکاری است که همراه با علم به حقانیت اسلام باشد و در غیر این صورت اطلاق ارتداد بی مورد است.
در مورد مجازاتهایی که برای ارتداد و صاحب آن (مرتد) در احادیث آمده است؛می توان سه نوع نگرش را مشاهده نمود.در نگاه اول احادیثی قرار دارند که بطور مطلق کیفر ارتداد را قتل می دانند.احادیث نوع دوم بطور مطلق دلالت بر توبه دادن مرتد داشته و در صورت عدم پذیرش حکم به قتل او می دهند.در نگاه سوم نیز احادیثی وجود دارند که بین مرتد ملی و مرتد فطری فرق گذاشته و حکم مرتد فطری را قتل دانسته و حکم مرتد ملی را توبه و در صورت عدم پذیرش توبه(استتابه)قتل قلمداد کرده اند.برخی روایات دسته سوم را شارح و مقید روایات دسته اول و دوم قرار داده و گفته اند که مقصود از روایات دسته ی اول مرتد فطری است و مقصود از روایات دسته دوم مرتد ملی است.
راههای اثبات ارتداد
راههای اثبات ارتداد همان راههایی است که برای اثبات موضوعات و عناوین در منابع فقهی آمده است و آن عبارت است از:1-اقرار متهم 2- بینه 3-شیاع 4-علم قاضی.
1_ اقرار متهم: اقرار اثبات کننده ارتداد است. در مورد نفوذ اقرار نیز شرایط ارتداد(بلوغ،عقل،اختیار و قصد)لازم است.عده ای از علما و فقها معتقدند که اقرار متهم باید دوبار صورت گیرد و عده ای دیگر اثبات ارتداد را با یک مرتبه اقرار دانسته و نیازی به تکرار آن نمی بینند[40].
2_ بینه یا شهادت عدلین: اگر متهم به عللی اقرار نکرد با شهادت عدلین احکام ارتداد در مورد او جاری می گردد.منظور و مقصود از "عدلین"نیز دو مرد عادل می باشد و لذا با این تعریف ،شهادت زنان خواه منضم با شهادت مردان باشد و خواه به صورت مستقل،پذیرفته نیست.[41] البته بنا به گفته کاشف الغطا شهادت شهود زمانی پذیرفته است که عدالت آنها برای حاکم ثابت باشد[42].
تعداد صفحات:145
متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده (به طور نمونه) و ممکن است به دلیل انتقال به صفحه وب بعضی کلمات و جداول و اشکال پراکنده شده یا در صفحه قرار نگرفته باشد که در فایل دانلودی متن کامل و بدون پراکندگی با فرمت ورد wordکه قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است.
3_1547125507_5822_3413_1191.zip0.18 MB |